مهد کودک

 سلام ، هیچ می دانید روشهای تربیتی برخی از ما آدمها غلطه اما به زعم خودمان درسته؟

نمونه: در کشور خودمان وقتی در مهد کودک برای تفریح و تحرک و بازی کودکان مسابقه ای تحت عنوان نشتن بر روی صندلی برگزار می شود، در این مسابقه تعدادی صندلی (مثلاً 8 صندلی)در جایگاه مسابقه می چینند و از 9 نفر بچه می خواهند که با صدای موزیک دور صندلی ها بدوند و وقتی صدای موزیک قطع شد ، بلافاصله هر کدام روی یک صندلی بنشینند و آن کسی که نتواند صندلی برای نشستن پیدا کند ، از دور مسابقه خارج خواهد شد لذا هر کدام از بچه بخار اینکه از مسابقه خارج نشوند تلاش می کنند ف همدیگر را هل می دهند و ... تا بالاخره روی صندلی بنشینند و جایزه بگیرند و ... که در این روش نوعی تلاش کردن برای خود ، خواستن برای خود ، خودخواهی ، عدم دلسوزی و چندین رفتار تربیتی منفی . اما در کشور ژاپن این گون نیست ، در آن کشور در این مسابقه از بچه ها می خواهند با قطع شدن موزیک سعی کنند همگی روی صندلی بنشینند و کسی نباید بدون صندلی باشد و اگر 1 نفر نتوانست روی صندلی بنشیند ، ری همه گروه 8 نفره را از مسابقه خارج می کند لذا به این ترتیب همه بچه در تلاش هستند که یک جوری همه بنشینند و همدیگر را بغل کنند و ... و این یک نوع هم بستگی ، دلسوزی ، کارگروهی ف خواستن برای همه ، دوری از خودخواهی است.

متأسفانه بعضاً دیده می شود که برخی نوجوانان و یا جوانان ما در حین سوار شدن به مترو و یا اتوبوس رعایت حال بزرگترها و پیر مردها و یا پیر زن ها را نمی کنند و وقتی فرد مسنی وارد این وسایل نقیله می شود و با ازدحام جمعیت روبرو می شود و جایی برای نشستن پیدا نمی کند ، نوجوان و یا جوان راحت روی صندلی نشسته و تکانی هم به خودش نمی دهد و آن بنده خدا هم مجبور به ایستادن تا مقصد می شود ، لذا بیاییم بچه هایمان را از همان ابتدا حتی در جزیی ترین رفتارهای فردی و اجتماعی اموزش بدهیم ، آموزش دستگیری از نیازمندان ، آموزش عاطفه ، عشق به هم نوع ، آموزش رفتار خوب ، هم بستگی ، دلسوزی و... .


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی سعیدی
تاریخ : پنج شنبه 24 اسفند 1391
قدر سلامتی اخلاقي

مداح قبل از نوحه خوانی

خاطره ای تعریف کرد که بد ندیدم این خاطره را تا جایی که یادمه براتون نقل کنم
مداح می گفت
برای توصیه یکی از بیماران ؛ راهی بیمارستان (...) شدم
در محوطه بیمارستان یکی از دوستان با رئیس بیمارستان صحبت می کرد
بعد از احوالپرسی
دوستم منو به رئیس بیمارستان معرفی کرد
و ایشون اظهار داشتند که بلی من باهاشون آشنایی دارم و چادری شدن دخترم به سبب ایشونه
رئیس بیمارستان می گفت:
یادمه وقتی این مداح در بین دسته عزاداری نوحه می خوندند و من دست دخترم را گرفته بودم و در محوطه قدم می زدیم
در حین نوحه سرایی گفتند خانمها شما وقتی می بینید چادر کاروان عاشورایی را آتش زدند
سعی می کنید روی چادرها آب بپاشید یا بنزین بریزید
حفظ حجاب شما به منزله آب پاشیدن به زخم دل زینب است
دخترم با شنیدن این حرف
بهم گفت بابا بریم برام چادر بخر الان هم که دارم با شما صحبت می کنم و سالها از اون روز گذشته
میگه این چادر؛ میراث زینب است
 دخترم در دانشگاه چادرشو نگه داشته و با وجود متلکهایی که طعنه هايي از چادرش براي برتري بخشيدن به حجابش ( چادر يعني حجاب برتر، چادر يعني سلاح زن)از آن به عنوان الگوي دختر ايراني و اسلامي استفاده مي کند و احدي حق نگاه بد به او ندارد چون چادر مثل ديواري است بر روي شياطين!

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی سعیدی
تاریخ : سه شنبه 8 اسفند 1391